آناهیتا در فومن می تازد!

 

شهر فومن یکی از غربی ترین و کهن ترین شهرهای گیلان در 27کیلومتری شهر رشت واقع است. فومن با داشتن مجسمه های معروف چهار دختران ، شکاربانان ، گوزنان ، طاووس ، آناهیتا، میرزاکوچک جنگلی و... به شهر مجسمه ها شهرت دارد.

آناهیتا که یکی از معروفترین مجسمه های فومن است ،به روایت اوستا، زنی است راست بالا و آزاده نژاد و شریف که قهرمانان او را می ستایند و به عنوان مظهر پاکی های ایران باستان ، زنده و شاداب در یکی از میدان های اصلی شهر ایستاده است.

فومن با داشتن شهرک تاریخی ماسوله و دژ هزاران ساله قلعه رودخان هرساله پذیرای گردشگران ایرانی و خارجی زیادی است.

فومن که تا تاریخ 980هجری قمری مرکز فرمانروایی غرب گیلان را به عهده داشته ، با گذشت زمان و حوادث گوناگون ، قدمت تاریخی خود را حفظ کرده است.

هر مسافری که قصد دیدن ماسوله و قلعه رودخان را داشته باشد، باید از میدان شهدای فومن و از کنار مجسمه ای بزرگ عبور کند و کلوچه سنتی فومن را به سوغات ببرد. این مجسمه بزرگ اسطوره ای که نظر همه را به خود جلب می کند، شخصیتی است به نام آناهیتا.

آناهیتا سالیان سال است با مشعلی در دست و سوار بر درشکه ای در میدان شهدای فومن چنان می تازد که گویی گردی به پای او نمی رسد. این زن سوارکار با دو اسب سفید خود، رو به سوی ماسوله می تازد.

آناهیتا بانوی برومند در میان مجسمه های فومن که هر کدام نمادی را به تصویر می کشند، به اسطوره های بسیار دور ایران بازمی گردد و چنان اصالتی دارد که نمی توان او را نادیده گرفت.

آناهیتا به تاریخ می گوید: فومن به او باج نداده است و همچنان آماده رویارویی با هر بیگانه است. به نظر می رسد در ایران مجسمه آناهیتا فقط در شهر فومن قرار داشته باشد و در شهرهای دیگر ایران نمونه ای از این مجسمه دیده نشده است.

کمتر کسی است که وقتی به شهر مجسمه ها سفر می کند، آناهیتا را نبیند و از او لذت نبرد یا عکسی به یادگار با او نگیرد. این زن برومند سالهاست که در یادها مانده است.

با وجود این که ساخت این مجسمه به سالهای بسیار دور برمی گردد، اما مردم فومن او را از هر گزند و آسیبی مصون داشته اند. مردم فومن به آناهیتا مجسمه منحصر به فرد خود احترام می گذارند و هرساله او را می آرایند و مرمت می کنند و او با رنگهای دلنواز، نظر هر بیننده را به خود جلب می کند.

شناخت این بانو با تمام جزییات کمی سخت است ، اما می توان با گریز زدن به متون اوستایی او را شناخت و دانست این زن سوارکار کیست که می تازد. یشت پنج اوستا (یا آبان یشت) به ایزدبانو آناهیتا اختصاص دارد.

در آیینهای ایران باستان ؛ ایزدی که جایگاه مهمی داشته و اکنون نمادی از آن در فومن مشاهده می شود، آناهیتاست. آناهیتا الهه همه آبهای روی زمین است و اقیانوس کیهانی از او سرچشمه می گیرد.

آناهیتا به معنای پاک ، پاکیزه و صاف آمده است که به پهلوی آناهید، به ارمنی آناهیت و در فارسی آناهید آمده است و تغییریافته اش همان ناهید امروزی است. او برگردونه ای سوار است که چهار اسب ، باد، باران، ابر و تگرگ او را می کشند.

او سرچشمه زندگی است و به دلیل ارتباطی که با زندگی دارد، جنگجویان در نبرد، زنده ماندن و پیروزی را از او طلب می کنند.

بیشتر ویژگی های ظاهری که اوستا برای معرفی آناهیتا بیان می کند در مجسمه آناهیتای شهر فومن مشاهده می شود و چندان تفاوتی با متون اوستایی ندارد. در گذرگاه تاریخ می توان اهمیت وجود چنین شخصیت هایی را بیان تمدن به بهترین وجه مشاهده کرد.

می توان با غرور و سرافرازی به تاریخ و ادبیات دور و ریشه دار ایرانی بازگشت و چه شایسته است که با تبسم کنار بانوی آبها و پاکی های ایران باستان ایستاد و عکس یادگاری با آناهیتا را به آلبوم عکسهای خود افزود و به ایرانی بودن خود بالید.

 آب در اساطیر ایران باستان

آب یکی از مقدس ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان باستان به شمار می رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای ششگانه آفرینش، آفریده شده است و زمان آفرینش آن میانه تیر ماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات صورت پذیرفته است:

 

« و نخستین چیزی که قبل از جانوران آفرید، آب بود و آسمان. خدا بر آب بود و چون خواست که خلق را بیافریند، از آن بخاری بیرون آورد و بخار بالای آب برآمد و آن را آسمان نامید.آن گاه آب را بخشکانید و آن را زمین کرد. آن گاه زمین را بشکافت و هفت زمین کرد...»

 

 مطابق اساطیر ایران باستان،« خرداد» یکی از مینویان است که از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت.سپس آن را به « تیر» که  «تشتر» بود سپرد و تشتر به یاری فروردین که فروهر پرهیزگاران است، آب را به مینویی به باد سپرد، باد هم آن را به نیکویی به کشورها راهبر شد و از طریق آسمان آن را به همه جا رساند و با افزار ابر، بر جهان بباراند.

 

ایرانیان باستان بر این باور بودند که قطرات باران را ایزد تشتر ( تیشتریه) ساخت و باد آن ها را به یک سو برد تا از آن دریای گیهانی   ( فراخکرد)، وروکشه، یا دریای بی انتها را تشکیل دهد که آن سوی قله البرز قرار دارد. این دریا چنان وسیع بوده است که هزاران دریاچه را در بر می گرفته است و این دریاچه ها چشمه های ایزدبانو اناهیتا بوده اند. در میان این دریا دو درخت قرار دارد: درخت « در بر دارنده همه تخم ها» که از آن همه درختان منشعب می شوند، و درخت« گوکرنه» یا «هوم سفید» که همه مردمان اکسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان از آن دریافت می دارند.

 پس از آن سه دریای بزرگ و بیست دریای کوچک تشکیل شد. دو رودخانه در زمین جاری شدند. یکی از شمال به سوی باختر روان شد و دیگری از شمال به سوی خاور جاری گشت، و هر دو این رود ها پس از این که دو انتهای زمین را پیمودند، سرانجام به دریای گیهانی ریختند و در آن درهم  آمیختند.

 

 ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس می شمردند و او را تقدیس و تکریم می کردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناخته شده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آب اشاره شده است. در « آبان یشت»  و «تیریشت» در باره اهمیت و احترام آب، بحث شده است و آب موجودی مقدس و قابل نیایش معرفی شده است.« آناهیتا» نیز به عنوان ایزدبانوی آب و باروری و پاکیزگی، بارها و به مناسبت های مختلف ستوده  و تکریم شده است.

 

ایرانیان باستان آب جاری را مقدس می شمردند و به هیچ وجه آن را نمی آلودند و در تمیز نگاه داشتن آن دقت و وتوجه خاصی به کار می بردند. هم چنین با انجام مراسم ویژه ای، به مناسبت های خاص، برای آب قربانی می کرده و نثار می داده اند. به این منظور گودالی کنار آب- رود یا دریا یا سرچشمه آب- می کنده اند و قربانی را در آن جا خون می ریختند تا خونش آب را آلوده نکند.

 

ابوریحان در آثار الباقیه می نویسد که:

 

«روز یازدهم ( اسفند) روز خور است که اول گهنبار دوم باشد و آخر آن روز دیبمهر است که مدیوشم گاه نام دارد و در این روز بود که خداوند آب را آفرید.»

 

هشتمین ماه سال، و دهمین روز هر ماه، به نام عنصر حیاتی و مقدس آب، « آبان» نام گذاری شده است. « - ان» در انتهای این واژه نه نشانه نسبت، که نشانه جمع است و آبن به مفهوم آب ها می باشد. نزد ایرانیان باستان، عنصر آب دو فرشته نگهبان داشته است، یکی « ایم ناپات» و دیگری « اناهیتا» که به عنوان فرشته مخصوص آب از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار، و بسیار مقدس و مکرم بوده است. در « آبان یشت» در باره شکوه و جلال و تقدس آن به تفصیل بحث شده است.

نام کامل این فرشته « اردویسور اناهیتا» بوده است و معنای این نام، رود توانای پاکیزه، یا آب های نیرومند بی آلایش است.اردوی هم نام رودی است افسانه ای هم به مفهوم پر برکت و حاصل خیز است. سورا به معنی نیرومند است و اناهیتا به معنی پاکیزه. اناهیتا فرشته نگهبان عنصر آب است. این نام در ادبیات فارسی به صورت های گوناگون، از جمله، ناهید، ناهد، ناهده، ناهیده و ناهی ثبت شده است. هم چنین در فارسی، ناهید(اناهیتا) نام دیگری برای ستاره زهره است. بخشی  از « آبان یشت» که یکی از بلند ترین یشت های اوستا است، به توصیف و ستایش اناهیتا اختصاص یافته است. بخش دیگر به ذکر پادشاهان و پهلوانانی می پردازد که برای اناهیتا قربانی داده اند و او را گرامی داشته اند. قطعه دیگری هم در ستایش اناهیتا هست که نامش « آبان نیایش» است. در اوستا این ایزد بانو به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا و پری پیکر، نیرومند و درخشان، پاک و آزاده وصف شده است. اناهیتا، مطابق توصیف اوستا، تن پوشی زرین به بر دارد و در دستش دست آویزهای گرانبها و بر گوشش گوشواره های زرین و بر گردنش سینه آویزی از گوهر ناب آویزان است و بر سرش تاج زرین هشت پر هزار ستاره، آراسته به صد ستاره و زیورهای شایگان گران بها و درخشان نمایان است. این توصیف های روشن و گویا نشان دهنده این واقعیت است که از زمان های باستان، تندیس های این ایزدبانو در آیین های نیایش و پرستش او به کار می رفته است. اناهیتا ایزد بانوی محبوب بسیاری از سرزمین ها از غرب ایران باستان تا ارمنستان و اناتولی، و از بابل و دمشق تا سارد و شوش، بوده و در سراسر این مناطق معبد های بسیاری برای نیایش و عبادت او برپا بوده است.

اناهیتا حامی عشق پاک و بی پیرایه است که اساس پیمان همسری و تشکیل خانواده های سالم و پاک نهاد است. او از عشق پاک در برابر شهوات آلوده، و از خانواده پاک در برابر بی بند و باری، هرزگی و پتیارگی دفاع می کند و نگهبان و پاسدار شرافت و پاک روانی و بی آلایشی است.

اناهیتا سرچشمه همه آب های روی زمین است. او سرچشمه و مایه  همه ثمربخشی و  باروری هاست؛ نطفه همه نران را پاک می گرداند، بطن همه مادگان را تطهیر می کند و شیر را در پستان مادران پاک می سازد. در حالی که در جایگاه آسمانی خود، در میان ستارگان، قرار دارد، سرچشمه دریای گیهانی است. اناهیتا بر گردونه ای سوار است که آن را چهار اسب نر می برند و این چهار اسب عبارتند از باد، باران، ابر و تگرگ. برای پیروزی بر دیوان و دشمنان باید از او یاری خواست. هرمزد او را می ستاید. هوشنگ، جمشید، اژی دهاگ، فریدون، گرشاسب، افراسیاب، کاوس و دیگران به درگاه او قربانی می کنند و برآمدن نیازهای خود را از او می خواهند.

 

« آبان» در واژه نامه بندهش، یکی از امشاسپندان و از خویشان نیلوفر و ایزد حامی زمین و همکار سپندارمذ معرفی شده است. هم چنین « آبان فره» را به مفهوم دارنده فره آب ها ، به عنوان لقب اناهیتا به کار رفته است. بر طبق این نمادها و نشانه ها، در اساطیر ایران باستان، آبان با اناهیتا و آب و نیلوفر، به مفهوم نشانه و رمز آفرینش و پاکی و شفافیت و بی آلایشی، پیوند عمیق و ناگسستنی معنوی و باطنی دارد.

در ایران باستان در آبان روز از ماه آبان که روز دهم آبان ماه بود جشنی سرورآمیز بر پای می داشتند که آن را « آبانگان» می نامیدند و در طی این جشن یکی از مراسم مهم نوشیدن شراب فراوان بوده است. مهم ترین حوادث اساطیری که در روز« آبانگان» روی داده است، بر طبق روایت ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، این ها هستند:

 

« در این روز زو پسر تهماسب به شاهی رسید و مردمان را به حفر انهار و تعمیر آن امر کرد و در این روز به کشورهای هفت گانه خبر رسید که فریدون بیوراسب را اسیر کرده و به سلطنت رسیده و مردم را امر کرده که دوباره خانه ها و اهل خود را مالک شوند و خود را کدخدا بنامند یعنی صاحب خانه و خود او نیز به خانه و خانواده خود فرمانروا شد و شروع به امر و نهی و گیر و دار نمود.»

 

روایت دیگری که در بیان اهمیت تاریخی و اساطیری این روز یاد کرده اند این است که چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید و خشکسالی سخت پیش امد و مردم بسیاری تلف شدند و خیلی ها مجبور به ترک شهر و دیار شدند، سرانجام با قربانی کردن های بسیار و نیایش های فراوان نثار درگاه اناهیتا، در روز آبانگان باران شروع به باریدن کرد و به همبن دلیل از آن تاریخ ایرانیان باستان، این روز را چونان عیدی بزرگ جشن می گیرند و مراسم نیایش و گرامیداشت اناهیتا را برگزار می کنند.

 

سنت ها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب و رسوم و اعتقادات آن ها پابرجاست. در مراسم عروسی، رسم بوده که بر سر عروس آب می ریخته اند، هم چنین پیش از پیمان زناشویی بستن رسم بوده که عروس و داماد به یکدیگر در کاسه ای آب نگاه کنند و سپس هر دو از آن بنوشند. آب ریختن پشت پای مسافران و در ظرف آب به دنبال گمشده ها گشتن از دیگر رسوم مربوط به تقدس و کرامت آب است.

آناهیتا در فومن می تازد!