فومن

شهر مجسمه ها

فومن

شهر مجسمه ها

فومن شهر مجسمه‌های ایران، با جاذبه‌ای کم نظیر

شهر فومن شهر مجسمه‌های رنگین واقع در غرب گیلان،جاذبه‌ای از جاذبه‌های گردشگری این استان است.

این لقب به علت وجود مجسمه‌های متنوع، متعدد و با رنگ‌هایی شاد است که در نقاط مختلف شهر فومن نصب شده است.

هر کدام از این مجسمه‌ها نماد و سنبلی از فرهنگ و آداب و رسوم گذشته اهالی این شهر تاریخی و زیبا است.

مجسمه‌های چهار دختران، نمادی از تلاش زنان روستایی و کشاورز این سامان است که هرکدام در دستان خود چهار محصول و سوغات عمده فومن از جمله برنج، چای، کلوچه سنتی و توتون را به همراه دارند.

چهار دختران، نشان از اشتغال مردم منطقه به کشاورزی، زراعت برنج و چای دارد.

مجسمه‌های شاد و خندان کودکانی در محوطه پارک کودک این شهرستان نشانگر، شادی و شادمانی مردم و وجود بازی‌های محلی و قدیمی در این منطقه هستند.

به گزارش ایرنا، در محوطه این پارک قدیمی در ‪ ۹۰۰‬متری مرکز فومن که تفرجگاه دلپذیری برای میهمانان و مسافران این شهراست، مجسمه‌های بزرگ و توخالی از میوه‌های گوناگون مانند سیب، هلو، انار و موز وجود دارد که سایبانی مناسب برای آنان است.

مجسمه شکاربانان، که در ابتدای راه فومن به ماسوله با تفنگی در دست و مرغابی بر دوش دارد سمبل شکار حیوانات، در میان اهالی روستایی این مرز و بوم است که چشم هر گردشگری را به خود جلب می‌کند.

بنا به کتاب "سرزمین و مردم فومنات "، نوشته " کیوان پندی " مجسمه‌های فومن، طی سال‌های ۱۳۵۳‬تا ‪ ۱۳۵۶‬در زمان مرحوم نصرت‌الله فرهی (۱۳۱۰-۱۳۸۶)شهردار وقت توسط مرحوم استاد اسماعیل ارژنگ ساخته و نصب شده‌اند و بیشتر آنها در محدوده پارک شهر ( کودک ) فومن قرار دارند.

کلوچه سنتی فومن که از سوغات اصلی این شهرستان محسوب می‌شود به دلیل مرغوبیت و متمایز بودن با سایر کلوچه‌ها ذائقه بسیاری از مسافران و گردشگران را به خود جلب کرده‌است.

کلوچه فومن که ماحصل سیر تحول " قند کلوچه " و " نان قندی " قدیم است، مواد اصلی آن را آرد، تخم مرغ، شکر، روغن حیوانی، دارچین، وانیل، جوز و مغز هل تشکیل می‌دهند.

غیراز کلوچه سنتی فومن، نان روغنی و نان خشک این شهر و همچنین حلوا کنجدی واگردک (اگرده) از شیرینی‌های محلی تاریخی ماسوله از دیگر سوغات معروف شهر زیبای فومن است.

ساکنان فومن را گیلک‌ها و تالش‌ها تشکیل می‌دهند و روستاهای کوهپایه‌ای واقع در غرب فومن عموما تالش و تالشی زبان هستند .برنجکاری، کشت چای، توتون و پرورش کرم ابریشم از فعالیت‌های اصلی مردم فومن است.

فومن بر سر راه شهر تاریخی و زیبای ماسوله و همچنین دژ قدیمی رودخان قرار دارد و هم اینک توسعه راه‌های ارتباطی آسفالته فومن را به ماسوله، صومعه‌سرا- رشت - ماسال و دیگر شهرهای تالش وصل کرده‌است.

فومن در۲۷‬کیلومتری غرب رشت واقع شده و ساختمان‌های قدیمی با معماری سنتی هنوز در خیابان‌های این شهر مناظر زیبایی را ارایه می‌دهند.

قلعه رودخان، که در ستیغ کوهی مرتفع بنا گردیده، قلعه مهم تاریخی است که از دوره ساسانیان به یادگار مانده و مدت‌ها تختگاه و مرکز حکمرانی حکام گیلان بوده‌است.

این کوه در بخش علیای رودی به همین نام با مواهب جنگلی بسیار زیبا در ‪ ۱۶‬کیلومتری جنوب شرقی فومن واقع شده است.

وجود جاذبه‌های گردشکری کم نظیر در شهر فومن این شهر را به یکی از مناطق دیدنی برای گردشگران تبدیل کرده است.

وجود سالانه صدها هزار مسافر و گردشگر داخلی و خارجی در فومن موجب شده است تا مسوولان این شهر با ایجاد امکانات و ابتکارات مختلف زمینه ساز پذیرای گردشگران بیشتری در هرسال شوند.

فرماندار فومن در این زمینه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا از آمادگی کامل این شهر برای استقبال و میزبانی از مسافران و گردشگران داخلی و خارجی در ایام سال بویژه تابستانی خبر داد.

" کریم شعبانی " افزود: با برنامه‌ریزی‌های انجام شده تمامی امکانات و تجهیزات موجود در شهرستان فومن برای ارائه خدمات مناسب به گردشگران و مسافران آماده است.

وی ضمن دعوت از گردشگران برای بازدید از شهر تاریخی و زیبای فومن افزود: امیدواریم همانند گذشته میزبانی شایسته‌ای برای بازدیدکنندگان از این شهر باشیم.

زندگی‌نامه کیومرث صابری (گل آقا)

کیومرث صابری (گل‌آقا) در 7 شهریور 1320 در  صومعه‌سرا (منزلی در پشت محل فعلی کتابخانه عمومی میرزاکوچک) به دنیا آمد. یکساله بود که پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، علی، برادر بزرگ صابری از همسر اولش که در آن زمان چهارده ساله بود، تحصیل را رها کرد تا به معیشت خانواده کمک کند. صابری نیز پس از گذراندن تحصیلات دبستانی برای کمک به مخارج خانواده به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت اما به اصرار دوستان و مادرش تحصیل را ادامه داد تا در سال 133۶ در امتحان ورودی دانشسرای شبانه‌روزی کشاورزی ساری که از فومن فقط یک نفر را می‌پذیرفت قبول شد. پس از طی دوره دو ساله، در هجده سالگی به عنوان معلم یک دبستان در روستای کسما مشغول به خدمت شد و یک سال نیز در روستایی به‌نام کوچه‌چال مدرسه‌ای چهارکلاسه بدون معلم و ناظم و مدیر و خدمتگزار را اداره کرد.

در 20 سالگی به‌طور متفرقه در رشته ادبی امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق تهران پذیرفته شد و چون در دبستان و دبیرستان فومن تدریس می‌کرد، به‌جز چند ماه اول سال، مابقی درسش را غیرحضوری گذراند. همچنین در سال 13۵3 در رشته ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شد.

صابری اولین شعرش را در چهارده سالگی سرود و در همان زمان یکی از شعرهایش در مجله امید ایران چاپ شد. در زمان تحصیل در دانشکده (13۴0) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و از سوی نیروهای امنیتی از ناحیه گردن مضروب شد. او این ماجرا را به طنز سرود و با نام «گردن شکسته فومنی» برای مجله طنز توفیق فرستاد. پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد توفیق، رسماً به طنزنویسی کشیده شد و تا سال 1345 گهگاه اشعاری به طنز برای توفیق می‌فرستاد. در این سال گزارش طنزآمیزی درباره عروسی نخست‌وزیر وقت نوشت که در دو صفحه توفیق چاپ شد و برایش موفقیت بسیار زیادی به همراه آورد. حسین توفیق، سردبیر نشریه که به استعداد این طنزنویس جوان پی برده بود تلاش کرد تا او به تهران منتقل و همکار ثابت مجله توفیق شود. به این ترتیب صابری به تهران آمد و ضمن تدریس در یکی از دبیرستانهای تهران، عصرها همکار ثابت توفیق شد و پس از مدت کوتاهی به معاونت سردبیری رسید. او در توفیق صفحه‌بندی، اصلاح و آماده چاپ کردن مطالب وارده و مطالب اعضای تحریریه را به عهده داشت و خود بعدها ستون ثابتی با عنوان هشت روز هفته می‌نوشت. امضاهای مستعار او در توفیق عبارت بودند از: میرزا گل، عبد الفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و... .

پس از تعطیلی توفیق در سال 1350، به تدریس ادامه داد و گهگاه در نشریات جدی همچون سپید و سیاه، فردوسی، نگین و امید ایران مطلب می‌نوشت.

در سال 13۵0 در هنرستان کارآموز تهران با محمدعلی رجایی آشنا شد که به دوستی صمیمانه این دو انجامید و پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی وی و در زمان ریاست‌جمهوری‌اش به مقام مشاورت فرهنگی او رسید. در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نیز در این سمت باقی ماند تا اینکه در آذر 13۶2 رسماً از مشاغل سیاسی کناره گرفت. در سالهای ۵8 تا ۵9 مسؤولیت مجله رشد ادب فارسی وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت و مطالبی برای روزنامه‌های اطلاعات، کیهان و کیهان فرهنگی می‌نوشت از جمله سفرنامه شوروی که گزارشی بود از سفرش به همراه یک هیأت ایرانی به شوروی که اول به شکل پاورقی در روزنامه اطلاعات و بعد به شکل کتاب چاپ شد و همچنین تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر که در روزنامه کیهان به چاپ رسید.

 

صابری مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت و سرانجام در سفر حج به سال 13۶3 مقدمات این طرح را فراهم کرد. در آن حج در بعثه امام خمینی (ره) روزانه خبرنامه‌ای برای صدوپنجاه هزار زائر ایرانی منتشر می‌شد که شامل بیان مناسک و اخبار ایران و جهان و مکه و مدینه بود. او در آن خبرنامه ستون طنزی با عنوان «داستانهای جعفرآقا» دایر کرد که میان حجاج ایرانی، هواداران بسیاری پیدا کرد. وی در خاطراتش می‌گوید: «در مکه به کعبه رفتم و در جوار کعبه قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: «من این قلمم را در خانه خدا با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمی‌دارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن». چهار ماه بعد از این سفر، ستون طنز سیاسی را که مدتها در فکرش بود در روزنامه اطلاعات ایجاد کرد.

اولین «دو کلمه حرف حساب» با امضای «گل‌آقا» در 23 دی 13۶3 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. پس از مدت زمانی کوتاه گل‌آقا به عنوان طنزنویسی صاحب سبک و خلاق و مهم‌ترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد و توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. طنز سیاسی که تقریباً از سال ۵9 تعطیل شده بود با دو کلمه حرف حساب حیات تازه‌ای پیدا کرد.پس از گذشت ۶ سال از انتشار اولین دو کلمه حرف حساب، صابری تقاضای امتیاز هفته‌نامه‌ طنز گل‌آقا را مطرح کرد. اولین شماره این نشریه در آبان ماه 13۶9 منتشر و با استقبال فراوانی روبرو شد. با انتشار این نشریه کاریکاتور سیاسی که انتشارش در آن زمان به قدرت خطرپذیری زیادی نیاز داشت، دوباره مطرح شد و رونق گرفت.

او بعد از انتشار هفته‌نامه فعالیتهای خود را گسترش داد و در مرداد 1370 ماهنامه گل‌آقا، در اسفند همان سال سالنامه گل‌آقا و در فروردین 1378 مجله «بچه‌ها...گل‌آقا» را منتشر کرد. همچنین مؤسسه گل‌آقا را به عنوان «خانه طنز ایران» معرفی کرد و در این راستا به برگزاری مسابقات داخلی و خارجی طنز و کاریکاتور، تربیت طنزپردازان جوان و چاپ کتابهای طنز و کاریکاتور پرداخت.

گل‌آقا در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفته‌نامه گل‌آقا، بدون ذکر هیچ دلیلی، انتشار هفته‌نامه را متوقف ساخت و جامعه مطبوعاتی و مردم ایران را به حیرت فرو برد. او تا آخرین لحظه زندگی، روزه سکوت خود را در باب دلایل توقف انتشار هفته‌نامه گل‌آقا نگشود.