فومن

شهر مجسمه ها

فومن

شهر مجسمه ها

کلوچه فومن

 

یکی از سوغات های شهر فومن کلوچه آن می باشد .

کلوچه فومن بطور سنتی در مغازه های شهر فومن چندین دهه است که پخت می شود که نظر تمام توریستهایی که وارد شهر می شوند را به خود جلب می کند .

کلوچه فومن از آرد شیرینی پزی - شکر - روغن حیوانی - گردو - تخم مرغ - ادویه جات تهیه میشود .

سالانه مسافران زیادی از داخل و خارج از کشور به دیدن شهر فومن می آیند . فومن از چندین مکان توریستی برخوردار می باشد ( ماسوله - قلعه رودخان - ... ) در پایان مسافرت از این کلوچه به عنوان سوغات این شهر خریداری کرده و به شهر خود برای اقوام خود می برند

ماسوله ـ روستای پلکانی

 


«
شهرک چشمه‌سارهای شفاف» «روستای پلکانی» «شهرک ستارگان روشن» «روستای آبشارهای غلتان»؛ این روستای مسحورکننده در 36 کیلومتری شهر فومن در استان گیلان واقع است. جادة‌ با صفایی که در میان شالیزارهای سبز و خرم و جنگلهای انبوه و سر به فلک کشیده از دو سر احاطه شده است ماسوله را از شرق به فومن و به دنیای خارج ارتباط می‌دهد.


اگر از کنار بستر مواج و خروشان «ماسوله رودخان» که از ستیغ کوهستانهای ییلاقی ماسوله سرچشمه گرفته و از پایین روستا می‌‌گذرد به تماشا بایستی طبیعت زیبای ماسوله در نیمه نخستین سال، با طراوت و سرسبز است، مثل تکه‌های زمرد، و در نیمة دوم سال، مانند قطعاتی از طلای ناخالص، لابه‌لای بناهای قدیمی و چشمگیر آن می‌درخشد و منظره‌ای بس دلپذیری و رویایی به آن می‌بخشد. روستا متشکل از چهار قسمت به نامهای «محلة خانه‌بر» «محله مسجدبر» «اسدمحله» و « کش سر» است که در وسعتی به مساحت تقریبی صد و پنجاه هزار متر مربع رخ می‌نماید.


اختلاف ارتفاع از بلندترین نقطه تا پایین‌ترین سطح روستا قریب صدمتر بوده و همین مسئله موجب پیدایش نمایی بی‌نظیر در معماری ماسوله است. بدین نحو که گذرگاهها و معابر عمومی اکثراً همان بامهای خانه‌هاست.به‌عبارت دیگر در ماسوله غالباً وقتی از کوچه‌ای گذر کنی از روی بام چند خانه گذشته‌ای و ارتباط این گذرگاهها، با وسیلة پله‌های سنگی است که نمای کلی روستا را یکپارچه‌تر و زیباتر می‌سازد.

خانه‌ها بیشتر دوطبقه و به ندرت یک و یا سه طبقه است. دالان، سیاهچال، انبار، پله‌های بلندی که طبقة همکف را به طبقة دوم می‌پیوندد، «پشن» که همان «توالت» باشد، هال که به زبان محلی به آن «چغم» می‌گویند،‌ اتاق نسبتاً‌ بزرگی که محل پذیرایی میهمان است، اتاق کوچکتری که نشیمن‌گاه دائمی ساکنان خانه است، و «سومه» که مقر زمستانی خانواده است به اضافه تالار که عبارت از ایوان کوچکی است قسمتهای یک خانه بزرگ و کامل را در ماسوله تشکیل می‌دهد. خانه‌های کوچکتر ساده‌تر است و فضای کمتری دارد. ماسوله‌‌ای خانه‌های خود را با خشت و سنگ و تیرهای چوبی و سرخس وحشی می‌ساختند. سرخس وحشی یا به زبان محلی «خَزف» به‌طور خودرو در ماسوله و اطراف آن به فراوانی می‌روید و عایق آب است. اکثر ماسوله‌ایها سالی یک بار رو بنای خانه‌های خود را با گلی زرد و بام آن را با گل کبود که هر دو از کنارة «ماسوله رودخان» به دست می‌آید اندود می‌کنند.

 

 

قلعه رودخان .فومن

قلعه رودخان عظیم‌ترین دژ نظامی و حکومتی گیلان

در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی فومن در قسمتی از ارتفاعات پوشیده از درخت شهرستان سرسبز فومن در جنوب غربی استان گیلان، بقایای دژ مستحکم و عظیمی خودنمایی می‌کند که هیبت و صلابت آن هر بیننده‌ای را مسحور و متحیر می‌سازد. این قلعه مهم تاریخی که مدتها مرکز فرمانروایان گیلان بوده است از بزرگترین و با عظمت‌ترین دژهای نظامی گیلان و حتی ایران به شمار می‌آید. مساحت قلعه، بالغ بر 50 هزار مترمربع و در ارتفاع 600 متری در بلندترین نقطه کوه واقع شده است. برخی از صاحب نظران، بنیاد قلعه را به دوره ساسانیان نسبت داده‌اند. قلعه در زمان حکومت سلجوقیان تجدید بنا گردیده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان محسوب می‌شده است. برای رسیدن به قلعه بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهای گشت، کردمحله، سیاه کش، شمس تالان، گوراب پس، هولس کام، سیدآباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات می‌رسیم که از این روستا تا محل قلعه حدود 5 کیلومتر فاصله است که در حال حاضر بیشتر مسافت آن در قالب طرح پارک جنگلی سنگ چین و شن‌ریزی شده است.


برای نخستین بار در سال 1830 میلادی الکساندر شودزکو «خچکو» محقق لهستانی‌الاصل هنگام تحقیق در گیلان متوجه این قلعه شد و در یادداشتهای خود موقعیت این بنا را ثبت کرده است. وی درباره قلعه رودخان می‌نویسد: «دژی است بر بالای کوهی در قسمت علیای رودخانه‌ای به همین نام، بام آن سنگی است و طرفین ورودی دارای دو برج دفاعی مستحکم است و بر روی کتیبه سر در ورودی آن حک شده است که این قلعه برای نخستین بار در سال 918 تا 921 هـ . ق. برای سلطان حسام‌الدین امیر دباج بن امیر علاءالدین اسحقی تجدید بنا شد».




40

 

برج دیده‌بانی، دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاقهای هشت ضلعی آن، با طاقهای رومی گنبدی پوشیده شده است. دور تا دور دیوارها و برجها روزنه‌هایی دیده می‌شود که شیب آن به بیرون قلعه و برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شده است. در طول تاریخ قلعه، هیچ گاه دشمن به آن نفوذ نکرده و نتوانسته آن را فتح کند که خود نشان‌دهنده مهارت و فن‌آوری معماران بنا چه از لحاظ علوم نظامی و چه از لحاظ معماری آن است.

 

بخش شرقی قلعه شامل: دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، حمام و آبریزگاه و همچنین چند واحد مسکونی؛ و بخش غربی دارای دوازده ورودی، چشمه، حوض، آب انبار، سردخانه، حمام، آبریزگاه، شاه‌نشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شده است.
با توجه به اینکه شهر فومن دوران طولانی مرکز حکومت گیلان، پس از خاندان اسحاقوند بوده است، اهمیت قلعه بیش از پیش قابل توجه است. کتیبه‌ای که متعلق به این قلعه است و هم اکنون در گنجینه رشت نگهداری می‌شود، حاکی از آن است که برای اولین بار در سال 918 هجری (13-1512 میلادی) تا 921 هجری (16-1515 میلادی) به فرمان «سلطان حسام‌الدین امیر دباج بن امیر علاءالدین اسحقی، مرمت گردیده است. از این رو به قلعه حسامی نیز شهرت دارد. این قلعه از دو بخش ارگ (محل زندگی پادشاه و حرمسرای وی) و قورخانه (محل فعالیتهای نظامی و زندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراول‌خانه‌ها در قسمت شرقی به صورت دو طبقه با نورگیرها و روزنه‌های متعدد بر محیط اطراف مسلط است. چشمه‌ای در میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد.

قلعه رودخان کهن ترین دژ نظامی گیلان

 قلعه رودخان میراث مهمی است از دژهای نظامی حکومتی درگیلان ، این قلعه مهم تاریخی که مدت هـا مرکز فرمانروایان گیـلان بوده است از بزرگترین و با عظمت ترین دژ هـای نظامی گیلان و حتی ایران محسوب می شود .

قلعه رودخان در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی فومن واقع شده است . مساحت قلعه بالغ بر 50 هزار مترمربع و درارتفاعی بیش از 600 متر دربلندترین نقطه کوه واقع شده است .

برخی از کارشناسان بنیاد قلعه را به دوره ساسانیان نسبت داده اند . این قلعه در زمان سلجوقیان در قرن 5 و 6 هجری قمری تجدید بنا شده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بشمار می رفته است .

برای رسیدن به قلعه بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهای گشت ، کرد محله ، سیاه کش ، شمس تالان ، گوران پس ، هولس کام ، سیدآباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات می رسیم که از این روستا تا محل قلعه حدود 5 کیلومتر فاصله است


بنای قلعه رودخان یکی از عجایب معماری گیلان بشمار میرود و به رودخان شفت و قلعه حسامی که به حسام الدین بن امیر منسوب است نیز شهرت دارد .

برای نحستین بار درسال 1830 میلادی الکساندر شودزکو خچکو محقـق لهستانی الاصل در گیلان به بررسی و تحقیق پرداخته و متوجه این قلعه شد و در یاد داشت های خود موقعیت
این بنا را به ثبت رساند . اودرباره قلعه رودخان می نویسد :

« قلعه رودخان ، دژی است بربالای کوهی درقسمت علیای رودخانه ای به همین نام ، روی آن از سنگ و آجر است ، طرفین در ورودی دو برج مستحکم دفاعی است و بر بالای دروازه اصلی ورودی کتیبه ای است ، این کتیبه کشف و خوانده شده و درحال حاضر در موزه رشت نگهداری می شود . »

« این قلعه برای نخستین بار در سال 918 تا 921 ه . ق برای سلطان حسام الدین امیر دباج بن امیر علاء الدین اسحق تجدید بنا شده است . »


سلاطین اسحاقوند که 550 تا 1002 ه . ق بر قسمت اعظم این مناطق حکمروایی داشته اند و نسبت خود را به اشکانیان می رساننداز این قلعه با توجه به موقعیت دفاعی ممتاز و سوق الجیشی به عنوان مقر فرمانروایی خود استفاده کرده و به دفعات نیز در تجدید و مرمت آن همت گماشته اند بطوری که در سال 918 ه . ق به امر حسام الدین تجدید بنا ی آن آغاز شد و درسال 920 ه . ق به اتمام رسید .

توصیف قلعه :

قلعه رودخان از دو بخش ارگ ( محل زندگی حاکم و حرمسرای وی ) و قورخانه ( محل فعالیت های نظامی و زندگی سربازان ) تشکیل شده است .

ارگ درقسمت غربی این بنا در دوطبقه واقع شده است . ارگ درقسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده است و جنس آن آجر است .

قراول خانه ها در قسمت شرقی در دوطبقه با نورگیرها در روزنه های متعدد بر اطراف مسلط است . چشمه ای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد .

بخش شرقی قلعه شامل : دروازه ورودی ، زندان ، در اضطراری ، حمام ، آبریزگاه .بخش غربی دوازده ورودی دارد ، چشمه ، حوض ، آب انبار ، سردخانه ، حمام ، آبریزگاه ،شاه نشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شده اند .

چهل برج دیده بانی دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاق های هشت ضلعی آن با طاق های گنبدی پوشانده شده است .

دورتادور دیوارها و برج ها روزنه هایی شیب دار دیده می شود که برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شده اند .

لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه ، هیچگاه دشمن به آن نفوذ نکرده و نتوانسته است آن را فتح کند .

طبیعت منطقه رودخان

از روستای قلعه رودخان تا خود قلعه طبیعت بسیار زیبا و چشم اندازهای زیادی وجود دارد که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند . در مسیر صعود به قلعه درختانی با قدمت زیاد به سمت آسمان سر برافراشته اند و نور از لابه لای شاخه های این درختان به پایین می ریزد . در سمت راست قلعه رودخانه ای به همین نام قرارداد که از ارتفاعات سرچشمه گرفته و آب آن از جنوب به شمال درجریان است .

شرایط اقلیمی و رطوبت بسیار زیاد که در رویش گیاهان خودرو و درختان تنومند چند صد ساله موثر بوده است ، عامل اصلی در تخریب این بنا بشمار می رود .

این قلعه از هدایت خان حکمران فومن در دوره کربم خان زند به حال خود رها و بطور کلی متروک شد .

عوامل گیاهی و درختان قطور که سراسر قلعه را در خود فرو برده اند در فرسایش عناصر معماری و ریزش برج و بارو و قراول خانه ها تاثیر زیادی داشته است .

هم چنین وجو.د پرتگاههای عمیق ، قراول خانه مطبق ، تقسیم بندی مواضع نگهبانی ، دیواره های بلند دفاعی همه و همه حکایت از موقعیت استراتژیکی قلعه دارد ، نشان می دهد صد ها سال پیش اجداد ما از اصول پیشرفته علمی و دفاعی بهره مند بوده اند .

نخستین کاوش و پژوهش های باستان شناسی در سال 1379 به سرپرستی رضا صدر کبیر انجام شد . دومین فصل کاوش در سال 82 توسط شهرام رامین انجام گردید بااین هدف که قدمت دقیق قلعه معلوم شود . شناسایی آثار باستانی در قسمت های ناشناخته پیگیری و برای مشخص کردن لایه های استقرایی قلعه اقداماتی صورت گرفت .

و این برنامه با حفاری و خاکبرداری درجهت غرب قلعه از بیستم مرداد ماه تا چهارم مرداد 84 به مدت 45 روز ادامه یافت و بطور کلی منطقه شمال غربی و جنوب غربی آن پاکسازی شد . از اقداماتی که در جهت ترمیم و بازسازی قلعه صورت گرفته میتوان از :

پاک سازی و علف زدایی از محوطه اثر ، تهیه مدارک فنی مربوط به بخش های میانی ، تجهیز کارگاه و انجام حفاظت های اضطراری و موضعی ، مرمت قسمتی از برج های ورودی و ضلع شمالی ، ترمیم سقف قسمت هایی از بخش میانی ، رطوبت زدایی از بنا ، ساخت درها و پنجره های چوبی ، نصب تاسیسات برقی ، بند کشی فضاهای داخلی و تهیه ونصب تابلو های راهنما شامل ویژگی ها و تاریخچه بنا و موقعیت آن نام برد 

زندگینامه شیون فومنی

 

شیون فومنی (میر احمد سید فخری نژاد) از شاعران محبوب و مشهور خطه ی شمال در سال 1325ه ش در شهرستان فومن دیده به جهان گشود او تحصیلات ابتدایی و سه ساله ی خود را در رشت سپری کرد و بعد از آن به کرمانشاه کوچ نمود و سه ساله دوم دبیرستان را تا اخذ دیپلم طبیعی -1345 در آنجا گذراند.

شیون در سال 1346 وارد سپاهی دانش در طارم زنجان شد و یکسال بعد به استخدام اداره آموزش و پرورش استان مازندران درآمدودر سال 1348 وارد زندگی زناشویی شد در کوچی عهده دار مدیریت و تدریس در یکی از مدارس فولادمحله ساری گشت و تا سال 1351 با تمام مشکلات دست و پنجه نرم کرد و عاشقانه به رسالت خود که همانا تعلیم و تربیت بود پرداخت و پس از آن نیز دردیگر نقاط گیلان به این شغل شریف باز هم ادامه داد.

او در سال 1374 مبتلا به بیماری نارسایی کلیه شد و یک سال بعد برای درمان این نارسایی به وسیله دیالیز به تهران کوچ کرد و در همین سال با توجه به درد بیشمار موفق به اخذ فوق دیپلم (تجربی) از دانشگاه تربیت معلم گشت.

شیون در سال 1376 ه.ش پس از سالها تدریس و تعلیم و تربیت فرزندان این خاک طربناک بازنشسته شد.

او در شهریورماه 1377 پس از یک دوره بیماری مزمن کلیوی و انجام پیوند کلیه در یکی از بیمارستانهای تهرانروی از نقاب خاک کشید.

آرامگاهش در بقعه سلیمانداراب رشت بنا به وصیتش در کنار سردار بزرگ میرزا کوچک جنگلی است.

او علاوه بر آثار ارزشمند و ماندگار چهار فرزند به نام های حامد کاوه دامون و آنک دختر قصیده نذر نیز به یادگار نهاد.

آثار ادبی و هنری شیون فومنی

شیون فومنی یکی از شاعران نیرومند زمان ما بود که وی را باید شاعر دو زبانه نامید. بطور کلی شاعران دو زبانه هم در عوام و مردم منطقه خود رسوخ می کنند و هم در گستره ی ملی جایگاه ویژه می یابند.

شیون فومنی به عنوان یکی از شاعران موفق دو زبانه در حوزه شعر محلی و بومی گیلکی را که داشت در محاق فراموشی قرار می گرفت سینه به سینه تا آنسوی مرزهای کشورمان اشاعه و ارائه نمود و جاودانه گشت و از سوی دیگر در حوزه شعر فارسی با انتشار مجموعه های شعر فارسی و ارائه قالبهای معمول و مرسوم شعر فارسی از شاعران تأثیر گذار و توانای شعر معاصر بشمار می رود.

تحقیق و پژوهش در زمینه ی فرهنگ، و ادب گیلان و ارائه مجموعه اشعار گیلکی در قالب غزلیات، منظومه ها و دو بینی های محلی است از جمله آثار قابل تأمل و ماندگار اوست.

علاوه بر اینها، ترانه سرایی یکی از جنبه های ادبی و هنری شیون است که با مهارت، چیرگی و تسلط بر موسیقی، آواها و ملودی های محلی و فارسی از وی بعنوان موفق ترین شاعر ترانه سرا شناخت که در این حوزه ترانه های متعددی از وی به وسیله خوانندگان نامور خوانده شده است.

پرداختن به شعر فارسی از تبحر و قریحه ی سرشار شاعرانه ی شیون است که با انتشار مجموعه اشعار فارسی از تبحر و قریحه ی سرشار شاعرانه ی شیون است که با انتشار مجموعه اشعار فارسی نشان داد از توانایی ها و برجستگی ادبی برخوردار است و از این نظر گاه شیون، شعر و زبان شعری خود را محدود به یک زبان، لهجه و منطقه ننمود با بهره گیری از فرهنگ و زبان مادری خود در عرصه ی زبان و فرهنگ ملی که همانا شعر فارسی است پروازهای دیدنی یی داشته است.

شیون در کنار شعر گیلکی و شعر فارسی فعالیتهای پر دغدغه ای در سایر حوزه های ادبی داشته است از آنجمله: شعر و ادبیات کودکان، قصه، داستان کوتاه و فیلمنامه (سناریو) از دیگر آثار ارزشمند اوست که طبعاً برشی دیگر از توانایی های وی بشمار می رود.

آثار فارسی شیون

شیون فومنی در شعر فارسی در دو شیوه کلاسیک و نو اشعار ماندگاری را از خود به یادگار نهاده است. غزل های شیون، از برجسته ترین غزل های معاصر شعر فارسی است که وی را در ردیف ممتازترین شاعر غزلسرا در حوزه ی غزل امروز نئوکلاسیک قرارداده است.

غزل های شیون، شیوه ی تخیل و مضمون پردازی شاعران سبک هندی، تشبیهات، استعارات، تصاویر و زبان امروزی همراه با تمثیل، ترکیب سازی، مضمون یا بی و پارادوکس های زیبایی را در خود دارد که البته همه اینها در کنار عناصر بومی و چه با اصطلاحات و ترکیبات زبانی گیلک، همانند: این سفر (این دفعه)، وعده خلافی، خرسخواری، تن شده، چموش پا تاوه و ... به واقع دیده می شود که کلمات را به راحتی دستکاری می کند و با انها فضای تخیلی می سازد.

در غزل های او حتی قافیه ها بسیار طبیعی و زیبا بجا می نمایند. خود او می گوید: وزن و قافیه و ردیف اگر اندیشیده آید پوشال کم بهایی است که خار کنی را به کار نمی رود.

تشخیص زبانی او مربوط به گزینش لطیف ترین واژه ها رایج است و ناخودآگاه از واژه های خشک و خشن پرهیز می کند وی بلاغت را با تخیل و زیبایی در کنار هم نشانده است؛ به ویژه که سراسر اشعار و مجموعه های او هوای شمال را دارد و فضای گیلان را می توان در شعر او به وضوح مشاهده کرد. این گونه بومگرایی که از عناصر سبکی اوست، یکی از محصولات نو گرایی نیمایی است که شاعر را با محیط خویش، پیوند می دهد.

در کنار غزل در حوزه اشعار کلاسیک، رباعی، دو بیتی، مثنوی، قصیده از جمله طبع آزمایی های شاعر بوده است که همواره با توجه به ظرفیت قالبها مشاهده توانمندیها و موفقیتهای شیون هستیم.

امّا اشعار نو و اشعار سپید از پر دغدغه ترین لحظه های سرودن شاعر بوده است که چهره دیگر شاعر را در این قالب به خوبی می بینیم که چقدر از ظرفیتهای بیانی، زبانی، عاطفی و ... شاعر را با خود به همراه داشته است که تا بدان پایه شاعری با آنهمه غزل های زیبا و دلنشین گرایش خاصی به سرودن اشعار سپید نشان می دهد.

1- پیش پای برگ (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، مثنوی، رباعی، دو بیتی، نو و سپید از اواخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد سالهای شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار 1374.

2- یک آسمان پرواز (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، رباعی، دو بیتی، شعر نو، شعر سپید از اواخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد سالهای شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار 1374.

3- از تو برای تو: این مجموعه در برگیرنده ی غزل، رباعی، دو بیتی، مثنوی سروده ی شاعر است، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: خجسته، چاپ اول 1378.

4- رودخانه در بهار: این مجموعه در برگیرنده ی اشعار سپید شاعر همراه با مقدمه ای از شیون در باب دیدگاه وی از شعر و زبان شعری است، به کوشش: حامد فومنی، ناشر: خجسته، چاپ اول 1378.

5- کوچه باغ حرف: این مجموعه در برگیرنده ی کلیه اشعار شاعر در قالب رباعی است که در یک کتاب گردآوری و تدوین شده است، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: هدایت، چاپ اول 1382.

شعر گیلکی شیون فومنی

شیون فومنی با عنوان مردمی ترین شاعر گیلان در اشعار گیلکی خود از حکایت های فولکوریک محلی سود بسیار برده است. زبان شعر گیلکی و بسیار ساده و روان است و این همه مدیون اصلاحات و کنایات آشنای بومی و افسانه ها و باورهای محلی و تأثیر محیط زیبایی گیلان و نیز تصویر اوضاع معیشتی مردم آن سامان است، چنین است که مردم این خطخ خود را در شعر او می یابند و با شعرش احساس پیوند و نزدیکی می کنند و از این چشم انداز از وی می توان بعنوان یگانه شاعر معاصر شعر گیلکی نام برد که شعرش دارای مخاطب است. قدرت در تکنیک روایت، از جمله ساختار روایت، پردازش شخصیت ها در توصیف و در زبان ، غافلگیری گروه پردازی زبان سبک، واژگان، تصاویر و ... شعر او را در پردازش ها، غافگیری روایت، توصیفات، و زبان و ساختار روایت بسیار نیرومند نموده است. بطور کلی قدرت شعر محلی شیون در سه امر نهفته است: شیوه ی روایت، طنز و زبان پرداخته.

در شعر شیون دو ویژگی دیده می شود او شاعری است: طنز گو و جدی، امّا شیطنتی در بیان او نهفته است که همیشه حتی در اشعار جدی نیز او را شاد نشان می دهد. اما در شعر محلی او طنز غالب است، چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم، یعنی گاهی مستقیماً مورد شلاق طنز می گیرد و گاهی خود را به جای مورد می گذارد و در معرض تاخت و تاز قرار می دهد.

ابزارهای طنز شیون در روایت، عبارتند از: کنایه، ضرب المثل های عامیانه، شخصیت پردازی، توصیف، تشبیه و مقایسه، مناظره، نکته گیری و حاضر جوابی و محاوره گرایی.

شیون با شناخت عمیق و وسیع از مردم، فرهنگ و فولکولور گیلان تشخیص داد که اشعار گیلکی خود را در قالب نوار کاست صوتی با دکمه و صدای خود ارائه دهد که در این راه نوارهای کاست گیلکی شیون با عنوان گیله او خان زبانزد خاص و عام و مضامین سروده های گیلکی شیون تعیین کننده ی فضاها و قالبهای ویژه آنهاست و از این نظرگاه در شعر گیلکی شیون قالبهای متنوع اعم از منظومه، غزل، دو بیتی، مثنوی، اشعار نو و ازاد و ... به چشم می خورد که دلیل این مدعا آثار به یادگار مانده شیون و چاپ و نشر آثار چاپ نشده ی شاعر به همت و کوشش فرزند شاعر حامد فومنی است.

شعر گیلگی با حضور شنیدن جان و طراوتی دیگر به خود گرفت و شیون با ارائه اشعار شیوای گیلکی در قالب نوار کاست صوتی تحول عظیمی در ادب گیلکی ایجاد نمود.

در حال حاضر اشعار گیلکی شیون هم طراز و همپایه با شاهنامه حکیم فردوسی طوسی، دیوان حافظ و مثنوی مولانا در تمامی خانه های گیلان حضوری همه جانبه و چشمگیر دارد.

ارائه شش کاست نوار شعر گیلکی با صدار شاعر، سال انتشار 1357 تا 1364 و ارائه هفتمین نوار کاست گیله اوخان به کوشش فرزند شاعر حامد فومنی با همکاری هنرمندان گیلانی در قالب منظومه محلی نمایشی، سال انتشار فروردین 1382

مجموعه نوار کاست

گیلکی شیون فومنی عبارتند از:

گیله اوخان 1 شامل :

مره نه دوندگی ترانه پرچین پهلوان ترانه کاس برار پاخاری(غزل) منظومه فوخوس درد دیل به؟ نیبه (غزل) ترانه برگ نار منظومه آقادار ترانه ماری ماری جنگل (غزل)

یگیله اوخان 2 شامل:

مجموعه های دو بیتی گیلکی

گیله اوخان 3 شامل:

غزلهای قبله نما وطن میرزا تنگه لنگه و مخمس میزقانچی منظومه گاب

گیله اوخان 4 شامل:

غزل انعام رخش و مخمس "بی بی بی چادری " منظومه هیچ

گیله اوخان 5 شامل:

منظومه گیشه دمرده بیست دوبیتی محلی گیلکی

گیله اوخان 6 شامل:

پنج غزل محلی گیلکی بیست دوبیتی محلی گیلکی

گیله اوخان 7 شامل:

منظومه "گاب دکفته بازار" ترانه محلی "سل کول نی زن"

آیت الله العظمی محمد بهجت فومنی

آیت الله العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع دراستان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

درباره نام آیت الله بهجت خاطره ای شیرین از یکی از نزدیکان آقا نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه:

پدر آیت الله بهجت در سن 16-17 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می افتد و حالش بد می شود به گونه ای که امید زنده ماندن او از بین می رود وی می گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت:
 

« با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است. »
 

تا اینکه با آن حالت خوابش می برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می شود و حالش رو به بهبودی می رود و بالاخره کاملاً شفا می یابد.
چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می برد.
بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را خدا به او می دهد، اسمش را « محمد حسین» می گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش شنیده بود می افتد، و وی را « محمد تقی » نام می نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می افتد و از دنیا می رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره « محمد تقی » نام می گذارد، و بدینسان نام آیت الله بهجت مشخص می گردد.

کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان می رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام شعر می سرود، مرثیه های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

باری آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم السلام به ویژه سید الشهداء علیه السلام بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن بار آمد. از همان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره اش نمایان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.

 

آناهیتا در فومن می تازد!

 

شهر فومن یکی از غربی ترین و کهن ترین شهرهای گیلان در 27کیلومتری شهر رشت واقع است. فومن با داشتن مجسمه های معروف چهار دختران ، شکاربانان ، گوزنان ، طاووس ، آناهیتا، میرزاکوچک جنگلی و... به شهر مجسمه ها شهرت دارد.

آناهیتا که یکی از معروفترین مجسمه های فومن است ،به روایت اوستا، زنی است راست بالا و آزاده نژاد و شریف که قهرمانان او را می ستایند و به عنوان مظهر پاکی های ایران باستان ، زنده و شاداب در یکی از میدان های اصلی شهر ایستاده است.

فومن با داشتن شهرک تاریخی ماسوله و دژ هزاران ساله قلعه رودخان هرساله پذیرای گردشگران ایرانی و خارجی زیادی است.

فومن که تا تاریخ 980هجری قمری مرکز فرمانروایی غرب گیلان را به عهده داشته ، با گذشت زمان و حوادث گوناگون ، قدمت تاریخی خود را حفظ کرده است.

هر مسافری که قصد دیدن ماسوله و قلعه رودخان را داشته باشد، باید از میدان شهدای فومن و از کنار مجسمه ای بزرگ عبور کند و کلوچه سنتی فومن را به سوغات ببرد. این مجسمه بزرگ اسطوره ای که نظر همه را به خود جلب می کند، شخصیتی است به نام آناهیتا.

آناهیتا سالیان سال است با مشعلی در دست و سوار بر درشکه ای در میدان شهدای فومن چنان می تازد که گویی گردی به پای او نمی رسد. این زن سوارکار با دو اسب سفید خود، رو به سوی ماسوله می تازد.

آناهیتا بانوی برومند در میان مجسمه های فومن که هر کدام نمادی را به تصویر می کشند، به اسطوره های بسیار دور ایران بازمی گردد و چنان اصالتی دارد که نمی توان او را نادیده گرفت.

آناهیتا به تاریخ می گوید: فومن به او باج نداده است و همچنان آماده رویارویی با هر بیگانه است. به نظر می رسد در ایران مجسمه آناهیتا فقط در شهر فومن قرار داشته باشد و در شهرهای دیگر ایران نمونه ای از این مجسمه دیده نشده است.

کمتر کسی است که وقتی به شهر مجسمه ها سفر می کند، آناهیتا را نبیند و از او لذت نبرد یا عکسی به یادگار با او نگیرد. این زن برومند سالهاست که در یادها مانده است.

با وجود این که ساخت این مجسمه به سالهای بسیار دور برمی گردد، اما مردم فومن او را از هر گزند و آسیبی مصون داشته اند. مردم فومن به آناهیتا مجسمه منحصر به فرد خود احترام می گذارند و هرساله او را می آرایند و مرمت می کنند و او با رنگهای دلنواز، نظر هر بیننده را به خود جلب می کند.

شناخت این بانو با تمام جزییات کمی سخت است ، اما می توان با گریز زدن به متون اوستایی او را شناخت و دانست این زن سوارکار کیست که می تازد. یشت پنج اوستا (یا آبان یشت) به ایزدبانو آناهیتا اختصاص دارد.

در آیینهای ایران باستان ؛ ایزدی که جایگاه مهمی داشته و اکنون نمادی از آن در فومن مشاهده می شود، آناهیتاست. آناهیتا الهه همه آبهای روی زمین است و اقیانوس کیهانی از او سرچشمه می گیرد.

آناهیتا به معنای پاک ، پاکیزه و صاف آمده است که به پهلوی آناهید، به ارمنی آناهیت و در فارسی آناهید آمده است و تغییریافته اش همان ناهید امروزی است. او برگردونه ای سوار است که چهار اسب ، باد، باران، ابر و تگرگ او را می کشند.

او سرچشمه زندگی است و به دلیل ارتباطی که با زندگی دارد، جنگجویان در نبرد، زنده ماندن و پیروزی را از او طلب می کنند.

بیشتر ویژگی های ظاهری که اوستا برای معرفی آناهیتا بیان می کند در مجسمه آناهیتای شهر فومن مشاهده می شود و چندان تفاوتی با متون اوستایی ندارد. در گذرگاه تاریخ می توان اهمیت وجود چنین شخصیت هایی را بیان تمدن به بهترین وجه مشاهده کرد.

می توان با غرور و سرافرازی به تاریخ و ادبیات دور و ریشه دار ایرانی بازگشت و چه شایسته است که با تبسم کنار بانوی آبها و پاکی های ایران باستان ایستاد و عکس یادگاری با آناهیتا را به آلبوم عکسهای خود افزود و به ایرانی بودن خود بالید.

 آب در اساطیر ایران باستان

آب یکی از مقدس ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان باستان به شمار می رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای ششگانه آفرینش، آفریده شده است و زمان آفرینش آن میانه تیر ماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات صورت پذیرفته است:

 

« و نخستین چیزی که قبل از جانوران آفرید، آب بود و آسمان. خدا بر آب بود و چون خواست که خلق را بیافریند، از آن بخاری بیرون آورد و بخار بالای آب برآمد و آن را آسمان نامید.آن گاه آب را بخشکانید و آن را زمین کرد. آن گاه زمین را بشکافت و هفت زمین کرد...»

 

 مطابق اساطیر ایران باستان،« خرداد» یکی از مینویان است که از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت.سپس آن را به « تیر» که  «تشتر» بود سپرد و تشتر به یاری فروردین که فروهر پرهیزگاران است، آب را به مینویی به باد سپرد، باد هم آن را به نیکویی به کشورها راهبر شد و از طریق آسمان آن را به همه جا رساند و با افزار ابر، بر جهان بباراند.

 

ایرانیان باستان بر این باور بودند که قطرات باران را ایزد تشتر ( تیشتریه) ساخت و باد آن ها را به یک سو برد تا از آن دریای گیهانی   ( فراخکرد)، وروکشه، یا دریای بی انتها را تشکیل دهد که آن سوی قله البرز قرار دارد. این دریا چنان وسیع بوده است که هزاران دریاچه را در بر می گرفته است و این دریاچه ها چشمه های ایزدبانو اناهیتا بوده اند. در میان این دریا دو درخت قرار دارد: درخت « در بر دارنده همه تخم ها» که از آن همه درختان منشعب می شوند، و درخت« گوکرنه» یا «هوم سفید» که همه مردمان اکسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان از آن دریافت می دارند.

 پس از آن سه دریای بزرگ و بیست دریای کوچک تشکیل شد. دو رودخانه در زمین جاری شدند. یکی از شمال به سوی باختر روان شد و دیگری از شمال به سوی خاور جاری گشت، و هر دو این رود ها پس از این که دو انتهای زمین را پیمودند، سرانجام به دریای گیهانی ریختند و در آن درهم  آمیختند.

 

 ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس می شمردند و او را تقدیس و تکریم می کردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناخته شده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آب اشاره شده است. در « آبان یشت»  و «تیریشت» در باره اهمیت و احترام آب، بحث شده است و آب موجودی مقدس و قابل نیایش معرفی شده است.« آناهیتا» نیز به عنوان ایزدبانوی آب و باروری و پاکیزگی، بارها و به مناسبت های مختلف ستوده  و تکریم شده است.

 

ایرانیان باستان آب جاری را مقدس می شمردند و به هیچ وجه آن را نمی آلودند و در تمیز نگاه داشتن آن دقت و وتوجه خاصی به کار می بردند. هم چنین با انجام مراسم ویژه ای، به مناسبت های خاص، برای آب قربانی می کرده و نثار می داده اند. به این منظور گودالی کنار آب- رود یا دریا یا سرچشمه آب- می کنده اند و قربانی را در آن جا خون می ریختند تا خونش آب را آلوده نکند.

 

ابوریحان در آثار الباقیه می نویسد که:

 

«روز یازدهم ( اسفند) روز خور است که اول گهنبار دوم باشد و آخر آن روز دیبمهر است که مدیوشم گاه نام دارد و در این روز بود که خداوند آب را آفرید.»

 

هشتمین ماه سال، و دهمین روز هر ماه، به نام عنصر حیاتی و مقدس آب، « آبان» نام گذاری شده است. « - ان» در انتهای این واژه نه نشانه نسبت، که نشانه جمع است و آبن به مفهوم آب ها می باشد. نزد ایرانیان باستان، عنصر آب دو فرشته نگهبان داشته است، یکی « ایم ناپات» و دیگری « اناهیتا» که به عنوان فرشته مخصوص آب از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار، و بسیار مقدس و مکرم بوده است. در « آبان یشت» در باره شکوه و جلال و تقدس آن به تفصیل بحث شده است.

نام کامل این فرشته « اردویسور اناهیتا» بوده است و معنای این نام، رود توانای پاکیزه، یا آب های نیرومند بی آلایش است.اردوی هم نام رودی است افسانه ای هم به مفهوم پر برکت و حاصل خیز است. سورا به معنی نیرومند است و اناهیتا به معنی پاکیزه. اناهیتا فرشته نگهبان عنصر آب است. این نام در ادبیات فارسی به صورت های گوناگون، از جمله، ناهید، ناهد، ناهده، ناهیده و ناهی ثبت شده است. هم چنین در فارسی، ناهید(اناهیتا) نام دیگری برای ستاره زهره است. بخشی  از « آبان یشت» که یکی از بلند ترین یشت های اوستا است، به توصیف و ستایش اناهیتا اختصاص یافته است. بخش دیگر به ذکر پادشاهان و پهلوانانی می پردازد که برای اناهیتا قربانی داده اند و او را گرامی داشته اند. قطعه دیگری هم در ستایش اناهیتا هست که نامش « آبان نیایش» است. در اوستا این ایزد بانو به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا و پری پیکر، نیرومند و درخشان، پاک و آزاده وصف شده است. اناهیتا، مطابق توصیف اوستا، تن پوشی زرین به بر دارد و در دستش دست آویزهای گرانبها و بر گوشش گوشواره های زرین و بر گردنش سینه آویزی از گوهر ناب آویزان است و بر سرش تاج زرین هشت پر هزار ستاره، آراسته به صد ستاره و زیورهای شایگان گران بها و درخشان نمایان است. این توصیف های روشن و گویا نشان دهنده این واقعیت است که از زمان های باستان، تندیس های این ایزدبانو در آیین های نیایش و پرستش او به کار می رفته است. اناهیتا ایزد بانوی محبوب بسیاری از سرزمین ها از غرب ایران باستان تا ارمنستان و اناتولی، و از بابل و دمشق تا سارد و شوش، بوده و در سراسر این مناطق معبد های بسیاری برای نیایش و عبادت او برپا بوده است.

اناهیتا حامی عشق پاک و بی پیرایه است که اساس پیمان همسری و تشکیل خانواده های سالم و پاک نهاد است. او از عشق پاک در برابر شهوات آلوده، و از خانواده پاک در برابر بی بند و باری، هرزگی و پتیارگی دفاع می کند و نگهبان و پاسدار شرافت و پاک روانی و بی آلایشی است.

اناهیتا سرچشمه همه آب های روی زمین است. او سرچشمه و مایه  همه ثمربخشی و  باروری هاست؛ نطفه همه نران را پاک می گرداند، بطن همه مادگان را تطهیر می کند و شیر را در پستان مادران پاک می سازد. در حالی که در جایگاه آسمانی خود، در میان ستارگان، قرار دارد، سرچشمه دریای گیهانی است. اناهیتا بر گردونه ای سوار است که آن را چهار اسب نر می برند و این چهار اسب عبارتند از باد، باران، ابر و تگرگ. برای پیروزی بر دیوان و دشمنان باید از او یاری خواست. هرمزد او را می ستاید. هوشنگ، جمشید، اژی دهاگ، فریدون، گرشاسب، افراسیاب، کاوس و دیگران به درگاه او قربانی می کنند و برآمدن نیازهای خود را از او می خواهند.

 

« آبان» در واژه نامه بندهش، یکی از امشاسپندان و از خویشان نیلوفر و ایزد حامی زمین و همکار سپندارمذ معرفی شده است. هم چنین « آبان فره» را به مفهوم دارنده فره آب ها ، به عنوان لقب اناهیتا به کار رفته است. بر طبق این نمادها و نشانه ها، در اساطیر ایران باستان، آبان با اناهیتا و آب و نیلوفر، به مفهوم نشانه و رمز آفرینش و پاکی و شفافیت و بی آلایشی، پیوند عمیق و ناگسستنی معنوی و باطنی دارد.

در ایران باستان در آبان روز از ماه آبان که روز دهم آبان ماه بود جشنی سرورآمیز بر پای می داشتند که آن را « آبانگان» می نامیدند و در طی این جشن یکی از مراسم مهم نوشیدن شراب فراوان بوده است. مهم ترین حوادث اساطیری که در روز« آبانگان» روی داده است، بر طبق روایت ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، این ها هستند:

 

« در این روز زو پسر تهماسب به شاهی رسید و مردمان را به حفر انهار و تعمیر آن امر کرد و در این روز به کشورهای هفت گانه خبر رسید که فریدون بیوراسب را اسیر کرده و به سلطنت رسیده و مردم را امر کرده که دوباره خانه ها و اهل خود را مالک شوند و خود را کدخدا بنامند یعنی صاحب خانه و خود او نیز به خانه و خانواده خود فرمانروا شد و شروع به امر و نهی و گیر و دار نمود.»

 

روایت دیگری که در بیان اهمیت تاریخی و اساطیری این روز یاد کرده اند این است که چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید و خشکسالی سخت پیش امد و مردم بسیاری تلف شدند و خیلی ها مجبور به ترک شهر و دیار شدند، سرانجام با قربانی کردن های بسیار و نیایش های فراوان نثار درگاه اناهیتا، در روز آبانگان باران شروع به باریدن کرد و به همبن دلیل از آن تاریخ ایرانیان باستان، این روز را چونان عیدی بزرگ جشن می گیرند و مراسم نیایش و گرامیداشت اناهیتا را برگزار می کنند.

 

سنت ها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب و رسوم و اعتقادات آن ها پابرجاست. در مراسم عروسی، رسم بوده که بر سر عروس آب می ریخته اند، هم چنین پیش از پیمان زناشویی بستن رسم بوده که عروس و داماد به یکدیگر در کاسه ای آب نگاه کنند و سپس هر دو از آن بنوشند. آب ریختن پشت پای مسافران و در ظرف آب به دنبال گمشده ها گشتن از دیگر رسوم مربوط به تقدس و کرامت آب است.

آناهیتا در فومن می تازد!

 

زندگی نامه ی دکتر علیرضا آزمندیان

دکتر علیرضا آزمندیان در سال 1332 در یک خانواده‌ی مذهبی در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس اسلامی و از جمله دبیرستان علوی تهران طی کرد و در رشته‌ی ریاضی به‌عنوان یکی از دانش‌آموزان نمونه از دبیرستان علوی تهران فارغ‌التحصیل شد. وی تحصیلات دانشگاهی را در مقطع لیسانس در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی مکانیک طی کرد و در سال 1355 فارغ‌التحصیل شد و پس از خدمت سربازی هم‌زمان با آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران در صداوسیما به‌عنوان خبرنگار سیاسی و اقتصادی مشغول به کار شد. وی توفیقات زیادی در حرفه‌ی خبرنگاری به‌دست آورد و با تهیه‌ی گزارش‌هایی از اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی کشور و سفر به تمام نقاط ایران و پاره‌ای از کشورهای جهان، شناخت خوبی نسبت به مسایل مردم به‌دست آورد و با حضور در جبهه‌های جنگ و تهیه‌ی گزارش‌های تلویزیونی از علمیات جنگی، دلاوری‌های رزمندگان اسلام را در نبرد حق علیه باطل به تصویر کشید.

وی پس از 6 سال کار پر تلاش و شبانه روزی در صداوسیما در سال 1364 برای ادامه‌ی تحصیل به امریکا سفر نمود و فوق لیسانس را در رشته‌ی مهندسی صنایع با گرایش مدیریت مهندسی و مقطع دکترا و فوق دکترا در رشته‌ی مهندسی صنایع در سیستم‌ها در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و در عین حال در رشته‌ی تخصصی خود در دانشگاه‌های امریکا به تدریس پرداخت.

دکتر آزمندیان به سمت مدیر عامل شبکه تلویزیونی آفتاب متعلق به جمهوری اسلامی ایران در نیویورک برگزیده شد و مدت 4 سال در این سمت به بالا بردن سطح فرهنگ ایرانیان مقیم امریکا همت گماشت.

دکتر علیرضا آزمندیان ضمن 12 سال تحقیق و تدریس در دانشگاههای آمریکا و در عین حال با مطالعات علمی پیرامون قدرت فکر به تبادل اطلاعات با دانشمندان این رشته پرداخت و ضمن شرکت در کنفرانس های علمی تکنولوژی فکر سالها در راستای توسعه این پدیده بزرگ قرن تحقیق و تدریس نمود و سرانجام برای انتقال دستاوردهای بی نظیر تکنولوژی فکر به هموطنان ایرانی خود در سال 1376 به ایران مراجعه کرد.

وی ضمن عضویت در هیأت علمی دانشکده فنی دانشگاه تهران به تأسیس مؤسسه فرهنگی علمی پدیده فکر اقدام کرد و با تشکیل کلاسهای تکنولوژی فکر به بسط و گسترش این تکنولوژی در ایران پرداخت و با تحولات بزرگی که در نظام فکری و باورهای دانشجویان خود ایجاد کرد، زندگی آنها را بکلی متحول ساخت.

استاد علیرضا آزمندیان پس از سفر به بیش از 30 کشور جهان از جمله کشورهای آسیایی، آفریقایی، اروپایی، امریکا و کانادا و مطالعه مبانی ذهن، قدرت بیکران فکر انسان و با اشراف به مکانیسم های فکر، باور و برنامه ریزی سیستم ضمیر ناخودآگاه انسان و با بکارگیری تکنیک های درست ارتباطات و تکنولوژی فکر، امروز در خدمت مردم عزیز ایران است تا با استفاده از دستاوردهای علمی خود ضمن ایجاد تغییرات اساسی در نظام فکریشان، به پالایش شخصیت های آنان پرداخته و با ایجاد تحولی شگرف در آنها، انسانهای شاد و بشاش، هدفمند، با انگیزه، توانمند و مصمم، باشخصیت و با اعتماد به نفس کامل و با عشق و امید برای زندگی عالی و پرحاصل برای ایران اسلامی ما تربیت کند.

دکتر علیرضا آزمندیان با برگزاری کنفرانس ها و دوره های تکنولوژی فکر برای مدیران، معلمان، دانشجویان، کارمندان و سایر اقشار تأثیرگذار جامعه، نه تنها نظام فکری و روحی آنان را متحول ساخته است، بلکه با اجرای تکنیک های مدیریت فکر، در بالا بردن کارایی و بهره وری انسانی آنان، تأثیر بسزایی گذاشته است.

کارکنان بنیاد بین المللی علمی و فرهنگی « فکر بزرگ » و مؤسسه « پدیده فکر » بر این باورند که با اشاعه این تکنولوژی در میان مردم ایران و متحول شدن نظام فکر و باور فردفرد آنان، به سربلندی و عظمت ایران اسلامی کمک شایانی می‌نمایند.

تکنولوژی فکر

راهی نوین به سوی یک زندگی عالی



تکنولوژی فکر یک سیستم جدید برنامه‌ریزی در ضمیر ناخودآگاه انسان است که از طریق آن تحولی عظیم در نظام فکر، شخصیت، باورها و روحیه‌ی یک انسان ایجاد می‌شود.

این تکنولوژی جدید که اخیرا توسط دکتر علیرضا آزمندیان، بنیانگذار تکنولوژی فکر در ایران ارائه شده و تدریس می‌شود، اثرات شگفت‌انگیزی در کیفیت زندگی شما می‌گذارد و شما با خلق اندیشه‌های زیبا در دنیایی از امید و اعتماد به نفس، زیباترین شخصیت را ازخود می‌سازید و با تلاشی مستمر و آینده‌آفرین به خلق عالی‌ترین دستاوردهای یک زندگی پرحاصل همت می‌کنید.

در این سیستم علمی و تکنولوژیکی با استفاده از پروگرام کردن ضمیر ناخودآگاه، شما می‌توانید نظام باورها و شخصیت خود را از نو بسازید و با استفاده از سیستم مدیریت روحیه از طریق ضمیر ناخودآگاه به دنیایی از آرامش و نشاط برسید و از این رهگذر به خلق اندیشه‌های هدفمند و امیدبخش بپردازید و از زندگی خود یک شاهکار بسازید.

دکتر علیرضا آزمندیان با اجرای این سیستم زیبای الهی- انسانی توانسته است بسیاری از زندگی‌ها را متحول کند و انسانهای زیادی را به سعادت و خوشبختی و آرامش و نشاط واقعی برساند.

بخشی از مصاحبه آقای دکتر علیرضا آزمندیان

در ماهنامه طمطراق

( فرا موفقیت )

استاد آزمندیان لطفا بگویید که چطور شد به این جایگاه رسیدید ؟

پس از شش سال خبر نگاری خواندن کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید تحولی در من صورت گرفت و باور کردم که محکوم نیستم که فقط یک کارمند ساده باشم و ماهی هفت هزار تومان حقوق بگیرم. چون بزرگترین آرزوی من ادامه تحصیل بود و آن زمان مقاطع فوق لیسانس و دکترا در رشته مهندسی تدریس نمی شد بنابراین باید به خارج از ایران می رفتم که البته این کار هزینه زیادی در بر داشت. در همان زمان بود که من دریافتم که انسان قدرت زیادی دارد و با قانونمندی های جهان هستی آشنا شدم و با تلاش شبانه روزی توانستم ظرف دوسال ثروت حلال خوبی بدست آورم تا بتوانم به همراه خانواده ام برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کنم .

پس از دوازده سال تحقیق و تدریس در دانشگاههای آمریکا و سفر به پنجاه کشور جهان دانش زیادی را در زمینه تکنولوژی فکر بدست آوردم سپس برای انتقال دستاوردهای خود به ایران بازگشتم . در مورد مباحث « توسعه انسانی و شخصیتی » مطالعه و تفکر کردم و آن مباحث را با آیات و روایات اسلامی خودمان تطبیق کردم و یک پکیج اسلامیزه و ایرانیزه و مستند بر مبانی اسلامی تدوین کردم و مؤسسه ای تأسیس نمودم. اکنون هفت روز هفته برای مردم، سازمانها و ارگانهای مختلف و فرماندهان سپاه، مدیران کارخانجات، کارمندان، دانشجویان، صنعتگران و ... در تهران و سایر شهرستانها سخنرانی و سمینار برگزار می کنم .

هدف شما از تأسیس این مؤسسه چه بوده است ؟

در سال 1376 « مؤسسه علمی فرهنگی پدیده فکر » را تأسیس کردم . هدف از این اقدام اشاعه تکنولوژی انسانی – الهی برای هفتاد میلیون مردم ایران است. ما در واقع می خواهیم این پیام را به مردم برسانیم که به گونه ای دیگر هم می توان زیست. با اجرای کنفرانس، سمینار و برگزاری کلاسهای مختلف این هدف را به پیش می رسانیم .

این مؤسسه چه محصولاتی ارائه می دهد ؟

محصولات فرهنگی عبارتند از: کتاب، سی دی، نوارهای صوتی و آموزشی تکنولوژی فکر که دنیایی از تحول، انگیزه، اعتمادبه نفس و نشاط را در انسان بوجود می آورد .

و نیز کارتهای تکنولوژی فکر همراه با عکس های زیبا و جملات زندگی بخش که عالی ترین تأثیر گذاری را بر ضمیر ناخودآگاه دارد و با ارسال پیامهای قدرتمند و تصویرسازی ذهنی برای رسیدن به اهداف زندگی و تحول و خود شکوفایی به انسان آموزش می دهد .

با این همه تکاپو دستاوردهایتان را چطور ارزیابی می کنید؟

بی نظیر. هر فردی که دوره تکنولوژی فکر را می گذراند با توانمندی های خود آشنا می شود، به اعتماد به نفس و شخصیت الهی انسانی می رسد، ارتباط با کائنات را می آموزد و سرنوشت خود را خودش طراحی می کند و منتظر تقدیر نمی ماند ما در این دفتر دوازده خط تلفن داریم که مردم از تمام نقاط ایران و سراسر دنیا با ما تماس می گیرند و از تحولات درونی خود می گویند، داستان زندگی شان را تعریف می کنند، نامه می نویسند. ما از بازخورد کارمان (Feed back) کاملاً راضی و خشنودیم.

خودتان کتاب تألیف کرده اید ؟

بله کتاب تکنولوژی فکر « چگونه راه سعادت را یافتم » که به چاپ نوزدهم رسیده این کتاب به انسان می آموزد که چگونه از هر لحظه ی زندگی خود استفاده کرده و از آن لذت ببرد تا به سعادت دنیا و آخرت برسد و دیگری کتاب « زندگی در مسیر کمال » که مباحث الهی عرفانی دارد و به انسان می آموزد که چگونه به معرفت نفس خود بپردازد تا به معرفت خدا و زندگی برسد.

چطور اطلاع رسانی می کنید؟

زمانی که تازه به ایران برگشته بودم به یاد دارم که به پارک ملت می رفتم و آگهی های خودم را روی نیمکت های پارک می گذاشتم .چون خودم خجالت می کشیدم که آنها را توزیع کنم، معمولاً دورتر می ایستادم تا عکس العمل مردم را ببینم. هر کس برگه آگهی را بر می داشت خوشحال می شدم و هر کس آنرا پاره می کرد ناراحت. بعدها از طریق روزنامه ها اقدام کردم و امروزه هم از طریق نشریات اینترنت و شبکه های ماهواره ای با مردم در ارتباط هستیم .

نقش شرکت کنندگان به ویژه خانمها را چطور می بینید؟

آنچه که برمن محقق شده و اکنون برای اولین بار در مجله شما مطرح می کنم این است که استقبال خانمها از این مبحث 80% و استقبال آقایان 20% است. خانمها نسبت به تغییر و تحول، مبحث بهتر زندگی کردن، بهتر فرزند تربیت کردن و ... بیشتر علاقه مندند .و مسؤلان ما باید بدانند که امروزه چه نوع نگاهی در زنان و دختران ما وجود دارد و آنها چقدر خواهان رشد، ارتباطات قوی تر و پیشرفت هستند .

مرد وقتی متحول می شود بیشتر دنیای خودش تغییر می کند اما تحول زن می تواند همسر و فرزندان (خانواده) را متحول کند.

زن خوب فرمانبر پارسای

کند مرد درویش را پادشاه

یک درد دل؟

همه احساس یک معلم این است که پیامش به شاگردانش منتقل شود. معلمان مثل پیامبران هستند که دوست دارند که انسانها به سمت پیام الهی بیایند. درد دل من این است که چرا یک شبکه ماهواره ای می آید نوارهای تکنولوژی فکر را به خارج از کشور (آلمان می برد )و از آنجا برای مردم جهان پخش می کند و ایرانیان مقیم خارج از آن استفاده می کنند وتماس می گیرند که چرا تا به حال از این مباحث بی خبر بوده ایم! یا تماس می گیرند چرا شبکه های برون مرزی ایران مثل جام جم این برنامه ها را پخش نمی کنند ؟! درد دل من این است که چرا مباحث تکنولوژی فکر از صدا وسیمای خودمان (رسانه عمومی) پخش نمی شود تا بسیاری از اقشار مسلمان و متدین ایرانی که ماهواره ندارند هم بتوانند از این مباحث به دنیایی از انگیزه و نشاط و تلاش است، بهره ببرند

موفقیت؟

قانونمندی ها برای خلق دستاوردها

پول؟

ابزاری ارزشمند برای رسیدن به دنیای معنویت و عشق.

زندگی ؟

زیباترین واژه ای که خدای مهربان برای انسان قرار داده.

ترس؟

علف هرزی در باغچه ذهن.

شکست؟

تجربه

خدا؟

زیباترین واجب الوجود هستی و عاشق ترین موجود جهان هستی.

تلخ ترین و شیرین ترین خاطره شما؟

تلخ ترین: سقوط خرمشهر که خودم شاهد آن بودم و شیرین ترین هم روز سوم خرداد که خرمشهر را پس گرفتیم و من اولین خبرنگاری بودم که وارد شهر شدم.

زندگی در مسیر کمال؟

نوعی زندگی که هر روزش بهتر از روز قبل باشد.

علیرضا آزمندیان؟

دوست دارم که روی سنگ قبرم بنویسند « کسی که برای همه مردم ایران منشأ اثر بود »